دیکشنری
داستان آبیدیک
hardly earned money
hɑɹdli ɜɹnd mʌni
فارسی
1
عمومی
::
پول سخت بدست امده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HARDEN UP
HARDENABILITY
HARDENED
HARDENED PALM KERNEL OIL
HARDENER
HARDENING
HARDER THAN THE BACK OF GOD'S HEAD
HARDEST HIT REGION
HARDHEARTED
HARDIHOOD
HARDILY
HARDIMENT
HARDINESS
HARDLY
HARDLY DRY BEHIND THE EARS
HARDLY EARNED MONEY
HARDLY EVER
HARDLY EXCHANGE MORE THAN WORDS WITH
HARDLY HAVE TIME TO BREATHE
HARDLY HAVE TIME TO THINK
HARDNESS
HARDNESS TEST
HARDPAN
HARDSCRABBLE
HARDSHELL
HARDSHIP
HARDSHIP ALLOWANCE
HARDTOP
HARDWARE
HARDWARE COMPLEXITY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید